خیرخواه| مهدی خسروی یکی از کسانی است که از سال ۱۳۴۲ در صحنههای حساس انقلاب اسلامی ایران حضور داشته است. این حضور به قدری پر رنگ میشود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرمان آیت ا... طبسی، تولیت آستان قدس رضوی با همراهی چند تن از پیشکسوتان هیئتهای مذهبی، اقدام به تشکیل «جامعه هیئتهای مذهبی شهرستان مشهد» میکند.
او که امروز همچنان در کسوت عضو هیئت موسس، امنا، مدیر و دبیر اجرایی این جامعه، به فعالیت خود ادامه میدهد، در دوران کودکی همراه پدرش-که میاندار «هیئت جان نثاران حسینی (ع)» بود-در هیئتهای عزاداران رشد میکند.
خسروی از همان کودکی به نوعی نسبت به سایر همسالان خود، درک و شناخت بیشتری از وقایع روزانه داشت؛ این میشود که نظر یکی از معلمان کلاس سومش به نام «حجت الاسلام افتخاری» را جلب میکند، بنابراین در ساعات فراغت نه تنها با او درس ادبیات را کار میکرد بلکه برایش از مسائل علمی، مذهبی، اخلاقی و زندگی اجتماعی هم سخنها میگفت.
مدتی بعد هم خسروی را برای آشنایی بیشتر با حوزه علمیه به مدرسه علمیه «عباسقلی خان» برد و به این ترتیب یکی از مدرسان افغانی این حوزه نیز در ساعات فراغت، به یادگیری بهتر درسهایش کمک میکرد. افتخاری پس از آن، خسروی را به مدرسه «نواب» برد و در حاشیه درس «حاج شیخ مجتبی قزوینی» نشاند که در اینجا بود که این کودک با «آیتا... سید عبدالکریم هاشمینژاد» آشنا میشود.
آن زمان هاشمینژاد تازه به مشهد آمده بود و این دیدار، درسی هم برای خسروی به همراه داشت که تاکید او بر رعایت تقوا، اخلاق، ایمان و اعتقاد به دین و مذهب بود. در همین رفت و آمدهایی که خسروی به حوزه علمیه، با امام خمینی (ره) آشنا میشود و دل به راه و روش آن مرد میدهد.
این رفت و آمدها آشنایی او با رهبر معظم انقلاب، آیت ا... سید علی خامنهای نیز کشیده میشود و ارتباط او را با روحانیت مبارز رقم میزند. این اتفاقات زمینهای میشود برای ورود خسروی به صحنههای مبارزات انقلابی که از سال ۱۳۴۲ شروع میشود؛ مبارزاتی که حتی او را مدتی راهی زندان رژیم پهلوی نیز میکند. در این گفتگو از او که مدیر و دبیر اجرایی «جامعه هیئتهای مذهبی شهرستان مشهد» است، کمی درباره نقش و جایگاه هیئتهای مذهبی در وقایع انقلاب و پس از آن میپرسیم و او نیز به طور مفصل پاسخگوی سوالهای ماست که در ایام محرم که در آن حضور داریم، خواندنیتر میشود.
- هیئتهای مذهبی در مسیر انقلاب اسلامی از کجا وارد میدان شدند و چه نقشی داشتند؟
هیئتهای مذهبی که کانون آشنایی و انتقال امور مذهبی، احکام شرعی، اخلاقی و اجتماعی هستند، از سال ۱۳۳۰ به طور علنی بارها با حرکتهای انقلابی همراه شدهاند، اما آغاز همراهی جدی با قیام و نهضت امام خمینی (ره) از دوم فروردین سال ۱۳۴۲ مطابق با ۲۵ شوال ۱۳۸۴ هجری قمری مصادف با سالگرد شهادت حضرت امام جعفرصادق (ع) بود.
پرچم انقلاب اسلامی ایران از درون مجالس هیئتهای مذهبی سر درآورد
روزی که پرچم انقلاب اسلامی ایران از درون مجالس هیئتهای مذهبی به رهبری امام خمینی (ره) سر درآورد واین مکانها را تبدیل به پایگاه ابتدایی انقلاب اسلامی کرد. چرا که همه مسئولان و رهبران انقلاب اسلامی پای ثابت هیئتهای مذهبی بودهاند.
در آن زمان امام خمینی (ره) طی اعلامیهای فرمودند که امسال عید نداریم و در همه جای کشور مجالس عزاداری برپا شود و خودشان هم مجلس عزایی در منزلشان برگزار کردند.
در پی اعلامیه امام خمینی (ره) در مشهد نیز آیتا... سید هادی میلانی، آیت ا... سید حسن قمی و آیت ا... واعظ طبسی در منازل خود مجالس عزاداری برپا کردند و هیئتهای مذهبی پس از عزاداری در سطح شهر و با شعار: «وای امام صادق کشته شد، حامی قرآن کشته شد» برای عرض تسلیت به آقا ثامن الحجج (ع) به سوی حرم حرکت کردند. به دنبال این مسئله در حسینیهها، مساجد و منازل نیز مجالس عزا به پا شد.
- در این مجالس در چه مواردی صحبت میشد؟
عده زیادی از اقشار مختلف در مجالس علما شرکت داشتند و موضوع سخنرانیهای مجالس درباره لوایح غیرقانونی حکومت پهلوی بود. بعدها خبردار شدیم که آیت ا... گلپایگانی طی اعلامیهای در ساعت چهار بعد از ظهر مجلس عزاداری امام صادق (ع) را در مدرسه فیضیه قم بر پا کرده و از مردم خواسته است در این مجلس شرکت کنند.
در همان ساعات اولیه مدرسه پر از جمعیت شده و مردم به ناچار بیرون مدرسه تجمع میکنند. هیئتهای مذهبی به عزادرای و سینهزنی پرداخته و پس از آن «آل طه» در سخنرانی خود درباره لوایح غیر شرعی دولت به مجلس تذکر میدهد و همه تکبیر گویان آن را تائید میکنند.
از آن طرف ماموران ساواک به همراه نیروهای شهربانی و ژاندارمری از قبل پیشبینی به هم ریختن برنامههای عزاداری مدرسه فیضیه را کرده بودند؛ برای این منظور عدهای کماندو و اوباش را از تهران به قم آورده و آنها را میان جمعیت پراکنده کرده بودند.
ناگهان یکی از آنها در اوج سخنرانی با صدای بلند برای سلامتی شاه صلوات میفرستد و یارانش که پراکنده بودند، همراهیش کردند. این کارشان با اعتراض مردم همراه شد و آنها نیز با چوب و زنجیرهایی که مخفی کرده بودند، به جان مردم افتادند و با هدف مقابله با روحانیت بسیاری از طلاب را کشته و مجروح کردند.
ماموران به جای کمک به مردم به یاری اخلالگران آمدند. بدین ترتیب این حرکت ظالمانه و طاغوتی رژیم پهلوی سر منشاء بسیاری از رخدادهای سیاسی در کشور میشود.
همچنین این واقعه فرصتی میشود تا امام خمینی (ره) قیام و اعتراضات خود را نسبت به رژیم پهلوی علنی سازد و در اعلامیهای برنامههای فریبنده، توطئهآمیز و خیانتهای شاه را افشا کند. البته آن زمان هیئتهای مذهبی واسطی شده بودند تا این روشنگریها و افشاگریها را در مجالس عزاداری خود به گوش مردم برسانند.
- این خبر که به مشهد رسید علما و مردم چه کردند؟
زمانی که خبر حادثه مدرسه فیضه قم به گوش علما، طلاب، مردم و هیئتهای مذهبی رسید، همه به خیابانها ریختند و با ماموران روبه رو شدند. اما با این وجود هیئتهای مذهبی دست از عزاداری برنداشتند و با شعارهای خود سینهزنی و زنجیرزنی میکردند.
همچنین به دنبال این اتفاقات، جمعی از علما همچون آیت ا... میلانی، آیت ا... قمی، آیت ا... واعظ موسوی، آیت ا... هاشمینژاد، آیت ا... شیخ مجتبی قزوینی و ... طی اعلامیهای این جنایت بزرگ رژیم شاه را محکوم و در تلگرامی به علما قم و نجف اشرف مخابره کردند.
- عکسالعمل امام خمینی (ره) به این حادثه چه بود؟
در ۱۳ فروردین ۱۳۴۲ امام خمینی (ره) اعلامیهای تاریخی با عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری» را در پاسخ به تسلیت علمای سراسر کشور منتشر کردند که نقطه عطفی بود در تاریخ نهضت اسلامی ایران. در آن اعلامیه امام جنایات ساواک و عوامل شاه در روز شهادت امام صادق (ع) تبیین و محکوم کردند.
این اعلامیه در واقع به معنای بیانیه مبارزهجویی امام خمینی (ره) با رژیم شاه به قصد براندازی آن بود و نهال انقلاب اسلامی در چنین روزی کاشته و با خون مردم و طلاب حوزه علمیه قم آبیاری شد و ثمره آن در روز ۱۵ خرداد ۴۲ عمل آمد.
- آن اعلامیه چطور در مشهد هم پخش شد؟
اعلامیه در مشهد با همکاری عدهای از طلبهها و دانشجویان و هیئتهای مذهبی در سطح شهر پخش شد و مقدار زیادی از آن را نیز در ادارات دولتی پخش کردند.
- نقش هیئتهای مذهبی در این بین چه بود؟
به دنبال این مسئله امام خمینی (ره) با هدف آمادهسازی نیروهای مذهبی برای مبارزه با شاه، سه تا از هیئتهای مذهبی بزرگ تهران را که سیاسی و مبارز بودند، با هم موتلف کرد و نام «تشکیلات موتلفه اسلامی» را بر آنها نهاد.
این اقدام زمینهای شد تا دیگر شهرها نیز این کار را انجام دهند از جمله در مشهد که «حاج علی اصغر عابدزاده» پایگاه موتلفه اسلامی را با ائتلاف بیش از ۱۰۰ هیئت در محل مهدیه تشکیل داد. بدین ترتیب روزهای جمعه در مهدیه جلسه رسمی برگزار میشد و زمینه مبارزاتی هیئتهای مذهبی به طور علنی پایهریزی شد. البته این کار از سال ۱۳۳۰ در مهدیه سابقه داشته است با این حال اولین اقدام آنها، اعتراض به لوایح غیر شرعی و غیراسلامی رژیم پهلوی بود.
- واکنش دستگاه حاکم به این تحرکات چه بود؟
وقتی که رژیم پهلوی این هماهنگی مردم را از سوی امام و دیگر علمای کشور دید، احساس خطر کرد و شاه در یکی از سخنرانیهای خود هرگونه دخالت علما را در امور سیاسی را ناروا و برای فرد روحانی عیب اعلام کرد.
امام خمینی (ره) نیز در اعتراض به این سخنان شاه فرمودند: «سیاست ما عین دیانت ماست» و از آن به بعد امام لحظهای آرام نبودند تا اینکه در محرم سال ۱۳۴۲ که عاشورای آن مصادف شده بود با روز ۱۳ خرداد، امام خمینی در اطلاعیهای از مردم ایران و هیئتهای مذهبی خواستند که مجالس عزاداری را بر پا دارند و سخنرانان نیز به افشای خیانتهای شاه بپردازند.
- با حضور هیئتهای مذهبی در خیابانها مخالفتی نشد، یا برخوردی از سوی نیروهای نظامی و انتظامی با آنها صورت نگرفت؟
چرا، به دنبال این اطلاعیه، شهربانی حضور هیئتهای مذهبی در خیابانها را ممنوع و مسئولان هیئتهای مذهبی و منبریها را به شهربانی مشهد احضار کرد. آنها از مسئولان هیئتها تعهد گرفتند که جلسات را فقط در حسینهها و مساجد برگزار و از آمدن به خیابانها خودداری کنند همچنین از منبریها تعهد گرفتند که علیه شاه صحبت نکنند.
اما امام خمینی (ره) در اعلامیهای به هیئتهای مذهبی تاکید کردند که طبق روال گذشته و به صورت سنتی عمل کنند و منبریها نسبت به افشای رژیم کوتاه نیایند. پس از این برنامهها، رژیم شاه از چند روز مانده بود به عاشورا، ماموران خود را در سطح شهر مستقر کرد تا مانع حضور هیئتهای مذهبی در خیابانها شود، از طرفی ساواکیها و عوامل آنها نیز به طور مخفیانه در همه هیئتها حضور داشتند.
روز عاشورا فرا رسید و امام خمینی (ره) در مدرسه فیضیه قم مجلس عزاداری عمومی برپا کردند در حالی که ماموران رژیم شاه در همه خیابانهای شهر قم مستقر بودند و تعدادی نیروی کماندو به همراه شعبان بی مخ و عواملش از تهران به قم آمده بودند تا مراسم مدرسه فیضیه را مانند مراسم روز شهادت امام صادق (ع) به هم بریزند.
نوبت به سخنرانی تاریخی امام خمینی (ره) رسید که ضمن تشریح سیاستهای غلط پهلوی، به علمای اسلام در قم و دیگر شهرها هشدار دادند که مراقب اسلام باشند، چون در خطر است.
در همین زمان اوباش به قصد بر هم زدن مراسم عزاداری عاشورای حسینی با چوب، چاقو و زنجیر و در حالی که شعار میدادند: «جاوید شاه» به جان مردم افتادند و عدهای را به شهادت رساندند و حتی طلبهای را به پایین پرت کردند که منجر به شهادت او شده بود. سپس به دنبال اعلامیه علما در شهرها، مردم به خیابانها ریختند و راهپیمایی کردند.
نیم قرن پیش، تصویر ماندگاری از هیئت محبان الحسین(ع) مشهد. ردیف اول از سمت راست شامل: حسین معتمدتبار، حجتالاسلام راسخ، آیتالله میلانی، حجتالاسلام حاج شیخ کاظم دامغانی، حجتالاسلام حاج سیدیحیی اسلامبولی، آیتالله میلانی، آیتالله قمی و حجج اسلام دانشمند، حسین خراسانی، سید احمد احمدی و قاسم آقا رحمانی است.
- روز عاشورای سال ۱۳۴۲، واکنش هیئتهای مذهبی مشهد چگونه بود؟
آن روز هیئتهای مذهبی عقده عجیبی در گلو داشتند، چون نمیتوانستند برای عرض تسلیت به امام رضا (ع) به حرم مطهر مشرف شوند، بنابراین در حسینیهها شروع به عزاداری و سینهزنی کردند.
این بین عدهای هم به صورت پراکنده مجالس عزاداری خود را در منازل علما برگزار کرده بودند از جمله آیت ا... قمی و آیت ا... واعظ طبسی در منازل خود سخنرانی پرشوری داشتند. از طرفی خبر دادند که یکی از پیشکسوتان هیئتهای مذهبی به نام حاج کاظم کامل مسئول هیئت امام رضا (ع) در محل بیمارستان ۲۰۰ تخت خوابی در انتهای بازار سرشور فوت کرده است.
همین که این خبر به هیئتها رسید بهانهای شد که عزاداریها و سینهزنی خیابانی خود را برای تشییع جنازه او شروع کنند. جنازه او را به دوش گرفتند و همراه با سینهزنی و سر دادن شعارهای انقلابی به سمت حرم مطهر رضوی حرکت کردند.
همین که جلوی بازار رسیدند، ماموران راه را بستند و به هیئتها اجازه ندادند همراه جنازه بروند؛ فقط چند نفر اجازه یافتند که جنازه را به سمت حرم مطهر تشییع کنند بنابراین هیئتها به صورت پراکنده به سمت صحن آزادی (صحن نو) حرکت کردند.
همین که جنازه وارد صحن شد فریاد یا حسین (ع) سر دادند و به سر و سینه زدند و میگفتند: «عزا، عزاست امروز، امام حسین مظلوم، صاحب عزاست امروز» در آن روز عزاداری جانانهای در حرم امام رضا (ع) انجام شد و دیگر کاری هم از دست ماموران بر نمیآمد.
- طبیعتا این حرکت برای ماموران قابل پذیرش نبوده است.
بله، در این شرایط بود که رژیم پهلوی برای حفظ آبروی خود از یکی از هیئتهایی که تمایل به حکومت داشت خواست که پیش از ظهر دسته خود را به سوی حرم مطهر به حرکت درآورد، بنابراین تحت حمایت ماموران شهربانی این کار انجام شد.
این در حالی بود که همیشه هیئت او بعد از ظهرها به سوی حرم حرکت میکرد و کمک هیئتیها را برای همان زمان دعوت میکرد. این هیئت پس از عبور از بازار «زنجیر» در محل مدرسه «دودر» تجمع کردند و آیت ا... شیخ میرزا احمد کفائی خراسانی برای آنها سخنرانی کرد.
پس از آن در حال سینهزنی وارد صحن انقلاب شدند و در محل ضلع غربی صحن به عزاداری پرداختند که این مسئله اعتراض بسیاری از هیئتها را به دنبال داشت.
- در صحبتهایتان به روز ۱۵ خرداد و اتفاق بزرگ آن روز اشاره کردید. در این مورد توضیح میدهید.
روز ۱۵ خرداد که مصادف با سومین روز شهادت امام حسین (ع) و یارانش بود، خبر دستگیری امام خمینی (ره) در کشور پیچید و آشوبی به پا شد. همین که خبر دستگیری امام به مشهد رسید، هیئتهای مذهبی به بهانه روز شهادت امام حسین (ع) به خیابانها ریختند و در حین سینهزنی عازم حرم مطهر شدند و با شعار «خمینی، خمینی، ملت حامی توست» خواهان آزادی امام شدند.
از آن روز هیئتها با شور انقلابیتری در تمامی صحنههای انقلاب اسلامی حاضر شدند. حتی علمای مشهد دسته جمعی اعلامیه دادند و آیت ا... میلانی و آیت ا... شیخ مجتبی قزوینی به نماینده دیگر علما و روحانیت مبارز و مردم مشهد، به تهران سفر کردند و در دانشگاه تهران به دیگر علمایی پیوستند که متحصن شده بودند تا اینکه رژیم امام را آزاد کرد.
از اتفاقات مهم دیگری که در ارتباط با هئیتها و مراسم مذهبی به وقوع پیوست، حادثه مسجد فیل بود. شما چه اطلاعی از این حادثه دارید؟
بله، یکی دیگر از حوادثی که در این سال در مشهد به وقوع پیوست، «حادثه مسجد فیل» بود که به مناسبت ایام فاطمیه مراسمی برگزار شده بود. آیت ا... عبدالکریم هاشمینژاد در آنجا منبر میرفته و درباره انجمنهای ایالتی و ولایتی، کاپیتولاسیون، حقوق زنان و آزادی آنها صحبت میکرد.
در سومین شب برگزاری مراسم عزاداری فاطمیه، ماموران رژیم، همراه ساواک به مسجد حمله کردند که عدهای کشته و تعداد زیادی هم مجروح، دستگیر و زندانی شدند که من هم جزو بازداشت شدگان بودم. در آن شب آیتا... سید عبدالکریم هاشمینژاد را بازداشت و محکوم به اعدام کردند که با واسطه علما حکمش به دو سال حبس تعدیل شد.
پس از آزادی از زندان آیت ا... هاشمینژاد تصمیم به ساماندهی هیئتهای مذهبی گرفت که در این راستا جلساتی را با من و «حاج عباس قدیری قصاب» مسئول هیئت پیروان دین نبوی گذاشت که در این جلسات تصمیمات لازم برای ساماندهی هیئتهای مذهبی گرفته شد.
حاج عباس قدیری قصاب با همکاری «سیدرضا اثنی عشری» و «محمد هوشمند» مامور این کار شدند و من نیز به عنوان رابط به صورت غیر محسوس موضوع را پیگیری میکردم تا پیروزی انقلاب اسلامی که «جامعه هئیتهای مذهبی» را تشکیل دادیم.
- هیئتهای مذهبی چه نقشی در پیروزی انقلاب داشتند؟
امام خمینی (ره) نهضت خود را از عاشورای حسینی الگو گرفته بودند که این خود از ویژگیهای انقلاب اسلامی است. ویژگی دیگری که انقلاب اسلامی از آن برخوردار است، مردمی بودن آن و به ویژه حضور هیئتهای مذهبی در جریان مبارزات بود.
در واقع هیئتهای مذهبی یکی از وسیعترین و بزرگترین تشکلهای مردم نهاد به عنوان حلقههای واسطه اسلام، دین، جوانان و مردم در امور دینی، فرهنگی و موتور محرکه حرکتهای انقلاب اسلامی هستند.
هیئتهای مذهبی با روشنگری، آگاهیرسانی و جذب جوانان، حرکتهای انقلاب اسلامی را تحت رهبری امام خمینی (ره) و سپس مقام معظم رهبری به طور جدی پیش بردند.
هیئتهای مذهبی همچنان که در قبل از انقلاب اسلامی مقابل رژیم شاه ایستادند و انقلاب را به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رساندند، بعد از پیروزی انقلاب، جوانان را برای ورود به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی کشور آماده کردند همچنین با حضور در هشت سال دفاع مقدس، نقش موثری را ایفا کردند.
هیئتهای مذهبی اکنون نیز این آمادگی را دارند تا در مقابل قدرتهای جهانی، تهاجمات فرهنگی و جنگ نرم با کمک و همکاری مسئولان در مقابل آنها ایستادگی و به توسعه فرهنگ اسلامی کمک کنند.
- برای مقابله با رژیم پهلوی و همراهی با نهضتی که امام خمینی (ره) راه انداخته بودند، هیئتهای مذهبی چگونه با مردم ارتباط برقرار میکردند؟
بیشتر مردمی که در صحنههای انقلاب اسلامی حضور داشتند، از هیئتهای مذهبی بلند شده و در محلات مختلف شهر فعال بودند. همین حضور مردمی در هیئتهای مذهبی بود که آنها را با سیاستهای ضد دینی و مذهبی شاه از طریق سخنرانیها و تبلیغات آشنا کرد و به میدان مبارزه آورد.
- در جایی به حضور هیئتی مذهبی که متمایل به حکومت بود اشاره کردید، رژیم چقدر توانسته بود در بین هیئتها نفوذ کند و شما خاطرهای در این مورد به یاد دارید؟
نفوذ آنها در هیئتها خیلی نادر و کم بود، به عنوان مثال شاه دستور داده بود تا شعار «خدا، شاه، میهن» را در سرلوحه نامههای اداری و تابلوهای ادارات بنویسند و حتی به اداره اوقاف به عنوان مسئول هیئتهای مذهبی، دستور داده بود که هیئتها نیز این شعار را بر روی پردههای خود بنویسند تا تایید مذهبی داشته باشند؛ اما فقط یکی از هیئتها بر روی پرچم سه رنگ بزرگی این شعار را نوشته بود که سایر هیئتها آن پرچم را در حرم مطهر امام رضا (ع) پاره کردند.
- در مشهد مواردی از برخورد ماموران با هیئتهای مذهبی داشتیم؟
هیئتها در مشهد نسبت به بیداری و روشنگری مردم برنامهریزیهای مفیدی را دنبال میکردند که اولین قدم به صحنه کشیدن آنها در قالب هیئتهای مذهبی بود. در اوایل سال ۱۳۵۷ برای انجام راهپیمایی به مناسبت شهادت یکی از ائمه از سیمتری طلاب حرکت کردیم.
برای این کار من و مهدیفرودی به عنوان مسئول به همراه جمعی از جوانان طلبه و دانشجویان در مسجد کرامت، برنامهریزیهای لازم را انجام دادیم و پس از قرائت پیام امام خمینی (ره) مبنی بر افشای خیانتهای شاه، با شعار الله اکبر راهپیمایی را شروع کردیم.
جمعیت به سمت حرم در حرکت بود که مقابل کلانتری ۴ واقع در ابتدای کوی طلاب با تانکها و سربازان مواجه شدیم که راه را بسته بودند. ابتدا سرهنگی با بلندگوی دستی جمعیت را تهدید کرد که متفرق شوند وگرنه به سویشان تیراندازی خواهند کرد.
یکی از بین جمعیت فریاد زد امروز روز عزاست و میخواهیم در حرم مطهر عزاداری کنیم و سپس مردم شعار الله اکبر سر دادند و گفتند: «ارتش برادر ماست»، اما ماموران تیراندازی هوایی کردند و گاز اشکآور را میان جمعیت انداختند. به ناچار جمعیت را متفرق کردیم و خودمان نیز متواری شدیم، اما کارمان را در چند خیابان دیگر تکرار کردیم تا اینکه جنبه عمومی پیدا کرد.
- از دیگر چهرهها در ساماندهی هیئتها و مکانهای مذهبی مشهد، چه کسی را تاثیرگذار میدانید؟
مرحوم عابدزاده، او برای اینکه چارهای برای مقابله با الگوهای غربی پیدا کند و معنویت را در بین بچهها افزایش دهد، ابتدا «انجمن پیروان قرآن» را راهاندازی کرد سپس قصد کرد بناهایی به نام «چهارده معصوم» را در چهارده نقطه شهر بسازد.
بر همین مبنا ابتدا مهدیه را بنا کرد که تبدیل به پایگاه قرآنی، عقیدتی، مذهبی، انقلابی و سیاسی شد. او که فعالیتهای سیاسی خود را از ابتدای دهه ۳۰ در جریان ملی شدن صنعت نفت شروع کرده بود.
در واقع آیت ا... کاشانی او را در مشهد قانع کرد که در جریان ملی شدن صنعت نفت دخالت داشته باشد، بنابراین او تعدادی از یارانش و بسیاری از هیئتهای مذهبی را جمع کرد و تابلو شرکت نفت ایران و انگلیس را که در چهار راه مقدم طبرسی مشهد بود، پایین کشید.
اما پس از ملی شدن صنعت نفت انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق پیش آمد. در این زمان بزرگترین حرکت توسط جمعیت موتلفه اسلامی به پشتیبانی آیت ا... کاشانی و مسئولیت عابدزاده در مشهد انجام شد.
در این حرکت که انجمن پیروان قرآن، هیئتهای مذهبی و برخی چهرههای مردمی و طلاب علوم دینی نیز حضور داشتند به هفدهمین انتخابات مجلس شورای ملی در مشهد اعتراض شد تا جایی که در این دوره نمایندهای از مشهد به مجلس نفرستادند.
اما بعد از کودتای ۲۸ مرداد حاج علی اصغر عابدزاده ممنوعالمنبر شد و سرانجام پس از ۱۱ ماه به او مجوز منبر دادند؛ آن هم مشروط به اینکه به جان شاه دعا کند. برای همین هم بود که مرحوم عابدزاده کمتر منبر میرفت و، چون فعالیتهای سیاسیاش هم ممنوع شده بود، به ناچار تا مدتی معتدل رفتار میکرد.
- رژیم پهلوی برای کم رنگ کردن نقش هیئتها چه کارهایی میکرد؟
رژیم برای این کار «انجمن حجتیه» را میان هیئتها نفوذ داد تا مسئله جدایی دین از سیاست را در ذهن جوانان هیئتی جا دهد و از این طریق هیئتها را در راستای خط و مشی خود مدیریت کند. اما چون ساواک از این روش به نتیجه نرسید به «مجمع وعاظ» و یکی از بزرگان متوسل شد و از او خواست به ساماندهی هیئتهای مذهبی بپردازد.
او نیز با جمعی از مسئولان هیئتهای مذهبی مشهد جلسهای برگزار کرد و اطمینان داد که نیازهای هیئتها را برطرف خواهد کرد و اینگونه بود که بنا شد هیئتها ساماندهی شوند. آن بزرگوار هیئتهای مذهبی مشهد به محل حسینیه نانوایان واقع در پایین خیابان، کوچه حاج ابراهیم دعوت و برایشان سخنرانی کرد.
او تاکید کرد که برای برگزاری بهتر مجالس عزاداری باید با هم منسجم و یکپارچه شویم بنابراین نیاز به تشکیل اتحادیه داریم. در آن شب چند نفر کاندیدا و از بینشان عدهای انتخاب شدند تا برای آینده خود برنامهریزی کنند.
اما همین که متوجه شدند باید تحت پوشش اوقاف قرار بگیرند، عدهای بنای اعتراض گذاشتند که زیر نظر دولت نخواهند رفت، بنابراین دو دستگی بین هیئتها به وجود آمد. هرچند که دولت با شیوههای مختلف و استفاده از قدرتش سعی کرد آنها را تحت نفوذ خود درآورد که یکی از آنها وعده برخورداری از قند و برق رایگان بود.
- در مقابل این حرکت چه اقدامی انجام شد؟
در مقابل هیئتهایی که تحت پوشش موتلفه با رهبری حاج علی اصغر عابدزاده بودند با این امر همچنان مخالفت میکردند تا اینکه عابدزاده با آنها جلسهای برگزار کرد و قرار شد خودشان انتخاباتی بدون دخالت دولت برگزار کنند.
سرانجام با برگزاری انتخابات، عدهای از پیشکسوتان هیئتها انتخاب و قرار شد که رهبری این تشکل به عهده حاجی عابدزاده باشد. پس از تکمیل اساسنامه تابلویی را نوشتند به نام «هیئتهای مذهبی ارض اقدس» و فعالیت خود را با انسجام خاصی شروع کردند تا اینکه دوباره دولت زمینه تفرقه را به وجود آورد و توانست توسط یکی از هیئتهای شهر یک شبه شهر را به هم بریزد که با قوت گرفتن این اختلاف، عابدزاده جلوی هیئتها در اعتراض به شخصی عامل تفرقه شده بود، به صورت او سیلی زد.
تا اینکه ساواک یکی از عوامل نفوذی خود در بین هیئتها را وارد ماجرا کرد و جلسهای با حضور همه هیئتها، سرهنگ شیخانی، رئیس ساواک و شیخ محمدرضا نوغانی و رئیس اداره اوقاف و جمعی از نیروهای نظامی و امنیتی در مسجدی در فلکه طبرسی گذاشتند.
در آن شب انتخاباتی با نظارت نماینده شهربانی و رئیس اوقاف برگزار شد، اما عدهای پس از قرائت آرا، سر مخالفت گذاشتند که این انتخابات را قبول نداریم. سرانجام پس از چند دوره انتخابات و مخالفتهای مختلف، با دعوت اداره اوقاف از هیئتها، سرهنگ شیخانی عدهای خاص را به عنوان هیئت مدیره اتحادیه هیئتها معرفی کرد و بقیه را موظف به اطاعت از آنها دانست.
به اتحادیه هم دفتری در صحن انقلاب فعلی در طبقه فوقانی زیر ساعت دادند و برای امور دفتری یک نفر از اداره اوقاف و یک نفر از شهرداری معرفی کردند و در بند سه اساسنامه هم تاکید کردند که هیئتهای مذهبی حق ندارند با هیچ یک از دستهجات سیاسی و حزبی که مخالف با شئونات مذهبی و مملکتی هستند رابطه داشته باشند.
چنانچه مشخص شود هر یک از هیئتها به نحوی خلاف مندرجات اساسنامه اقدام کردهاند، اتحادیه حق دارد عضویت آنها را باطل و خاطی را به مقامات قانونی معرفی کند. بعد از چندی نام تابلو هیئتها را عوض کردند و روی آن نوشتند «اتحادیه هیئتها و اجتماعات مذهبی خراسان» با این کار میخواستند دیگر گروههای وابسته به خود را در اتحادیه جای دهند.
اولین حرکت اعضای هیئت مدیره آن بود که تلاش کرد که هیئتها را به عضویت حزب «رستاخیز» در بیاورند، اما هیئتها به جز چند نفر نه عضو اتحادیه شدند و نه عضویت حزب را پذیرفتند. آنها نیز مجبور شدند فقط لیست هیئتها را به حزب رستاخیز بدهند؛ از طرفی اعضای هیئت مدیره تحت پوشش رژیم و اوامر آنها به فعالیتهای خود ادامه دادند تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
- جامعه هیئتهای مذهبی مشهد چگونه شکل گرفت؟
احساس میشد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این نهال نیاز به نگهداری دارد به خصوص در حوزه فرهنگی و عقیدتی که تنها جایی بود که میتوانست از طریق آنها آسیب ببیند؛ بنابراین با توصیه آیت ا... واعظ طبسی، نماینده مقام معظم رهبری در خراسان، جمعی متعهد به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی اقدام به تشکیل «جامعه هیئتهای مذهبی شهرستانهای مشهد» با حضور نماینده او در جامعه هیئتها کردند.
این تشکل با اهداف مقدسی و در ابعاد فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و مبارزه با اندیشهها و تفکرات انحرافی، خرافاتی و پیشگیری از تهاجمات فرهنگی، اعتقادی و افکارهای التقاطی و منحرف تشکیل شد و هدف دیگر آن نیز ایجاد مدیریت غنی و مردمی در امور هیئتها بوده است.
این تشکیلات فرهنگی مذهبی را بدون وابستگی به جریانی و بدون دریافت بودجه دولتی به صورت خودکفا اداره کردیم، زیرا معتقد به فرمایشات امام خمینی (ره) بودیم که فرمودند سرنوشت زندگی مردم را دولتی نکنید و عزاداریها باید با اراده مردم و هیئتهای مذهبی اداره شود و دولت باید مسیر را برای فعالیت مردم فراهم کند. اما متاسفانه در ادامه راه، این اقبال از ما گرفته و سازمان تبلیغات اسلامی عهده دار اداره هیئتها شد و ما نیز بر اساس رسالت اسلامی خود آنها را یاری کردهایم و عین آن را تحویل شورای هیئتهای مذهبی دادیم.
- به نظر شما مهمترین کاری که هیئتهای مذهبی انجام دادند چه بود؟
این بود که اجازه ندادند جامعه اسلامی به ویژه جوانان اسیر فرهنگ غربیها شوند. با وجود محدودیتهایی که آن زمان از سوی رژیم پهلوی برای برگزاری مجالس عزاداری هیئتهای مذهبی و فعالیتهای سیاسی وجود داشت، باز هم هیئتها برای رسیدن به اهداف خود، باورهای دینی و ساختارهای مذهبی را در بین جوانان رواج میدادند؛ البته به واسطه این فعالیتها، عدهای بازداشت، زندانی و حتی تبعید شدند.
* این گزارش پنج شنبه، ۱۴ آبان ۹۴ در شماره ۱۶۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.